كوشاكوشا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

كوشا فرشته تكرار نشدني زندگي ما

یک روزگی کوشا

1390/2/24 23:21
نویسنده : آتنا
551 بازدید
اشتراک گذاری

     وای که چه صبح قشنگیه امروز با اینکه آسمون آبی رنگه ولی دیشب حسایب باران باریده و بوی باران تمام بیمارستان رو پر کرده ...

صبح خیلی زود قبل از اینکه بیدار بشم مهربان همسر آمده بود و چشامو که باز کردم صورت مهربونشو دیدم

صورت مثل ماه پسرمم دیدم ،وقتی به صورتش نگاه می کنم وجودم می لرزه ... چقدر شیرینه... چقدر دوست داشتنیه... واقعا صورت زیبایی داره ...خدایا سپاسگزارم

حدود ساعت 3 مرخص شدم و با همسری و پسرم و مامانم رفتیم خونه مامان اینا خاله مهربون کوشا تمام خونه را تزئین کرده بود و یه عالمه بادکنک به لوسترها و دیوارها زده بود و با ریسه های رنگی همه دیوارها را خوشگل کرده بود الحق که خیلی با سلیقه ست و کلی منو و حمید عزیزم را سوپرایز کرد...

مرسی خاله جونی....یه عالمه بوس

زندگی با کوشا همه جوره برای من و حمید تغییر کرده یه تغییر زیبا و دلچسب یه تغییر باور نکردنی که تا قبل از به دنیا آمدنش اصلا تصورش را نداشتیم ...خدایا به خاطر این لحظات شیرین سپاس

پسر گلم وقتی گریه میکنی و چونه کوچولوت می لرزه دل من و بابایی هم به لرزه در میاد آخه شما خیلی کوچولو و ظریفی دستای خوشگلت ، پاهای کوچولوت ،انگشتای ظریفت ، ساق پاهای نازکت که خاله عاطفه بهشون میگه پا مرغی از همه مهمتر صورت کوچولوی مثل قرص ماهت با اون دهن کوچول موچولوت همه و همه ستودنی ست...

 

و خداوند نگهبانمان باد...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)